من عاشق دخترانی با چنین سینه های ظریف و بیدمشکی صاف هستم. آنها مانند شبنم صبح هستند - بوی طراوت و پاکی. هر مردی دوست دارد از جذابیت های خود لذت ببرد. در اینجا و آن مرد یکباره روی سه جوانه پایین آمد، آنها را له کرد و نهایت لذت را برد. و روشی که با چه لذتی او را مکیدند و تقدیر او را چشیدند، شگفتانگیز است. این همان دختری است که من می خواهم همین الان دستم را بگیرم.
با سینه هایی مثل این سبزه و دانش زبان فرانسوی، او مجبور نیست کار کند. چنین مردان بالغی هم سرگرمی و هم پول برای او فراهم می کنند. فکر میکنم این سگ بعد از اینکه او را در تمام سوراخهایش لعنت کرد، در مورد این عوضی به دوستانش خبر خواهد داد. حالا شیر مثل رودخانه از صورتش می ریزد!